طنز کرکره خنده فک و فامیله داریم ۹۲
از جمله سرگرمیای مامانم اینه که تو خونه بگرده و از این و اون بپرسه اگه اینو نمیخوای بندازم دور …
همین روزاس که بزارتم دم در !
.
.
یه پسرخاله دارم که هنوز سه سالش تموم نشده و نمیدونه “زرافه” چیه ؟ مامانم اومد براش توضیح بده که قشنگ متوجه بشه ، گفت : زرافه یه حیوون خیلی گندست ، خیلی خیلی بزرگه ، از دایی سعیدم بزرگتره !
فکر کنم حضورم تو خونه اونقدرا هم بد نیست ، میتونه به رشد علمی این بچه ها کمک کنه !!!
.
.
صبح ساعت ۷ امتحان داشتم زنگ زدم به پسرخالم میگم ببین کسی خونه ما نیست خدا وکیلی ۶:۳۰ زنگ بزن به گوشیم منو بیدار کن !
برگشته میگه : ببین من یادم میره یه ریع قبلش یه تک بزن …
.
.
به بابام بگی :
گلودرد دارم میگه آب نمک قر قره کن
دندون درد دارم میگه آب نمک قر قره کن
سردرد دارم میگه آب نمک قر قره کن
کمردرد دارم میگه آب نمک قر قره کن
دل درد دارم میگه آب نمک قر قره کن
یبوست دارم میگه آب نمک قر قره کن
اسهال دارم میگه آب نمک قر قره کن
و …
ینی مصداق کامل ضرب المثل هرچه بگندد نمکش میزنند رو عملی کرده !
.
.
داداش گودزیلای من ۶سالشه انقد مامانمو اذیت کرد مامانم عصبانی شد گفت :
اگه بیام انقد میزنمت که به خر بگی داداشی …
خب آخه مادر من به من چه آخه ؟؟؟
.
.
خواهر و بردارم که از من کوچیکترن دارن تو خونه میزنن تو سر و کله ی هم … بابام به مامانم میگه : اینارو ببین عینه تام و جری از صبح تا شب فقط دنبال همن ! مامانم هم با دست منو نشون میده میگه : اینم هم عینهو اون سگه که تام و جری ازش حساب میبرن !!!
.
.
مامانم داره تو غذا دارچین میریزه …
من : دارچین نریز دوست ندارم !
مامان : تاثیری تو مزش نداره !
من : پس چرا میریزی ؟
مامان : خوشمزش میکنه !!!!!
با این توجیه الان سالهاست غذاهامون مزه دارچین میده ولی دارچین تاثیری تو مزش نداره …
.
.
مامانم سوزنو گذاشته رو دسته مبل افتاده گم شده و همه جمع شدیم داریم دنبالش می گردیم ، اومده صحنه رو بازسازی میکنه یه سوزن دیگه میزاره میندازه ببینه کجا میفته !
هیچی دیگه الان همه داریم دنبال دوتا سوزن می گردیم …
.
.
بچه بودم مادرم به من یاد داده بود تو خونه که تنها هستی کسی رو راه نده و خلاصه از این حرفای امنیتی که هر کسی به بچش میگه !
یه روز عمه و عموهام اومدن خونمون ، نزدیک ۱۰-۱۲نفر بودن ، منم که تنها خونه بودم اونارو راه ندادم ؛ هرچی اونا و همسایه ها میگفتن اینا فامیلاتونن من زیر بار نمیرفتم … تازه سرمو از پنجره می کردم بیرون اونارو با سنگ میزدم !
ینی یه همچین بچه مطیع قانونی بودم من …
.
.
یه بار بابام گفت برو چایی بریز ، منم گفتم تو نزدیکتری به آشپزخونه تو برو بریز بیار بخوریم !
پا شد رفت اون سر پذیرایی نشست گفت حالا تو نزدیک تری ، تو برو بریز بیار بخوریم …
.
.
بچگیام که فامیلامون میومدن خونمون بچه هاشونو یه گوشه گیر میاوردم تا میخوردن میزدم !
البته خونشون که میرفتم تاااااا میخوردم میزدنماااا …
فک و فامیل انتقام گیره دریم ؟؟؟
.
.
داﺩﺍﺷﻢ ﺩﻳﺸﺐ ﮐﻠﻲ تقلب ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎن ﻓﻴﺰیکش ، صبح ﻳﺎﺩﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺒﺮﻩ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺩﺭﺑﺴﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺳﺮ ﺟﻠﺴﻪ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻮﻧﻪ !
واقعا راضیم ازش …
.
.
به مامانم میگم : شام چی داریم ؟
میگه : آنچه گذشت !
میگم : غذای جدیده ؟
میگه : عارع …
میگم : خو حالا چیا داره توش ، واسه سلامتی خوبه ؟
میگه : هرچی تو این هفته پختم و کوفت نکردی رو قاطی کردم دوتا تخم مرغم زدم بهش و مث کتلت سرخش کردم !
اگه اینم کوفت نکنی فردا شب پس از سالها داریم …
.
.
بابام ﻣﯿﮕﻪ ﺍﻭﻝ ﮔﻮﺵ ﮐﻦ ﺑﺒﯿﻦ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻢ ﺑﻌﺪ ﯾﺎ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻦ ﯾﺎ ﺑﺮﻭ ﻓﮑﺮﺍﺗﻮ ﮐﻦ ﺑﻌﺪ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻦ !!!
پدر دمکراته ما داریم ؟؟؟
.
.
در مورد افق و سر راهی بودن با من حرف نزنید اعصاب ندارم !
آهنگ هم نمیخوام بدم بیرون اعصاب اون رو هم ندارم !
اصلن کلا اعصاب ندارم !
.
طنز تفریحی.کام
.
الان مادرم اومده میگه بیا دلستر بخور پسرم ، تعجب کردم میگم دستت درد نکنه !
میگه آخه از این تلخاست کسی نمیتونه بخوره …
.
.
خسته و مونده رسیدم خونه میگم سلام مامان غذا چی داریم ؟
مامانم با مهربانی بی سابقه ای میگه سلام عزیزم چند لحظه صبر کن الان نهارو حاضر میکنم …
با کمال تعجب میگم مامی مهربون شدی ؟؟؟!!!
میگه اه تویی ؟ فکر کردم مبیناست (آبجی کوچکم) ! کارد بخوره اون شکمت اول برس بعد نهار نهار کن ، از صبح تا الان پای گاز وایسادم … خلاصه یک قشقرقی به پا کرد که نگو و ننویس …
.
یه فامیل داریم اسم پسرش هامونه (به معنی دشت) ، اسم دخترش صحرا (به معنی صحرا)
حالا دوشواری من اینه که ببینم اسم بچه بعدیشو چی میذاره ؟
الف – بر و بیابون
ش – پارک
ظ – فضای سبز
ه – محیط زیست
.
.
مامانم کارگر آورده خونه رو تمیز کنه …
بعد به من میگه برو اون اتاقتو تمیز کن الان بیاد بخواد اونجارو تمیز کنه ببینه کثیفه زشته !!!
.
.
به مامانم میگم میخوام ازدواج کنم !
مامانم : غلط میکنی …
من چرا ؟؟؟؟؟
مامانم با یه حالت معصومانه : آخه تو دلت میاد مردم به من بگن مادرشوهر ؟
.
.
چند روزه بدجور سرما خوردم ، دیشب مامانم میگه پسرم فردا نرو دانشگاه ، عزیزم استراحت کن ! منم نرفتم …
هیچی دیگه از صب ساعت ۶ دارم کابینتارو دستمال میکشم
بعدش باید دیوارای آشپزخونه رو تمیز کنم
الانم داره فرشای پذیرایی رو جمع میکنه که بشورم !
.
.
یکی از فامیلامون اسم بچشو گذاشته سپنتا ، هر موقع ننش صداش میزنه میگم ۱۵تا …
اینم فک و فامیله اونا دارن ؟؟؟
.
.
مامانم توی حال خوابیده بود منم تلویزیونو خاموش کردم سعی کردم سر و صدا نکنم ، رفتم توی آشپزخونه نشستم مثل کوزت واسه دل خودم داشتم سبزی پاک می کردم که یهو زنگ آیفونو زدن !
دیدم مامانم به تاخت پرید گوشی آیفونو ورداشت گفت کیه ؟ یارو گفت : لباس کهنه کفش کهنه دارین ؟ مامانم هرچی از دهنش درومد به یارو گفت بعدم کلی فحش بار من کرد که چرا خونه اینقدر ساکته آدم از خواب می پره هول میکنه ؟
ینی خدا آمریکارو لعنت کنه با این تحریماش …
.
.
تلویزیون داره آتش سوزی جنگل های استرالیا رو نشون میده ، خواهر زاده م اومده میگه حیف شد دماغتو عمل کردی وگرنه الان خرطومت رو آب می کردی میرفتی آتیش رو خاموش می کردی !!!
تعداد بازديد : 1349
تاریخ انتشار: جمعه 8 شهريور 1392 ساعت: 12:10